گاو بازی

گاوبازی در کرت باستان

مهیج ترین ایام مردم کرت زمانی بود که در تعطیلات خود جایی در میان جمعیت انبوه تماشاخانه ها یافته بودند  و با تماشا کردن به  مردان  و زنانی که در مقابل حمله ی گاوها با مرگ مواجه  می شدند  خود را سرگرم می کردند . تصاویر  بسیار از مراحل گوناگون این بازی خطرناک برای ما باقی مانده است ، هنگامی که   گاوی از ابگیری آب  می نوشد ، رام کننده ی جسور  با پاهای گشاده روی گردن او می جهد و او را گرفتار می کند ، رام کننده  سر جانور را می پیچاند تا به او اندکی بردباری بیاموزد و برای تحمل حیله های مهاجم چابک کار ( آکروبات ) آماده اش  می کند .  چابک کار ورزیده با بدنی باریک  و  چالاک ، با گاو روبه رو می شد . شاخش را می گرفت و به هوا می جهید  و برپشت گاو معلق می زد و دربازوان همکار خود که زنی دلربا بود و بر لطف   صحنه می افزود فرود می آمد و پا  به زمین  می گذارد . ( برگرفته از تاریخ تمدن ویل دورانت ،جلد دوم ، ص 16)

حافظ و شاه شجاع

شوخی حافظ با همسر شاه شجاع

حافظ شیرازی اغلب ندیم خاص شاه شجاع بود . به روایتی همسر شاه شجاع در مجالس و محافل انسی که شاه و حافظ در آن حضور داشتند شرکت می جست و شعر حافظ را گوش می کرد و حتی شوخی های خیلی تند بین آن دو رد و بدل می شد . لابد شنیده اید که یک وقت خاتون شاه شجاع از حافظ پرسید که شما گفته اید دوش دیدم  که ملائک در میخانه زدند - گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند . آیا این گل را هم شما دیده اید ؟  اگر دیدید آیا کاه نیز با گل در آمیخته بود ؟ حافظ گفت خیر ، کاه نداشت ! زن اصرار کرد و پرسید که آیا دلیلی هم هست که کاه نداشت . حافظ در برابر اصرار و شوخی پیاپی زن گفت : آری اگر کاه داشت بعضی جاها اصلا ترک بر نمی داشت ( برگرفته از تاریخ اجتماعی ایران ،جلد ششم ، راوندی )